1ـ روايت مهمل بسان روايت مجهول: اين سخنى است كه به شهيد ثانى، مجلسى و ممقانى نسبت مى دهند كه گفته اند: مجهول اعم از روايتى است كه تصريح به مجهول بودن آن شده باشد و روايتى كه مدحى و قدحى درباره آن ذكر نشده باشد.17
ممقانى ضمن اين كه روايت مهمل و مجهول را جزء اقسام خبر ضعيف مى شمارد مى افزايد: در «لب اللباب»18 نيز اين قسم از روايات در حكم ضعيف دانسته شده است.19
2ـ مهمل، مجهول لغوى است: اين گفته محمّدباقر استرآبادى در «رواشح» است، كه معتقد است مجهول بر دو قسم است: مجهول اصطلاحى، يعنى روايتى كه پيشوايان رجال نسبت به يكى از راويان آن حكم به جهالت نموده باشد، و مجهول لغوى يعنى روايتى كه از راوى آن در كتابهاى رجالى نام برده نشده است. در قسم اول مسلماً روايت ضعيف است ولى در قسم دوم نمى توان حكم به ضعف و صحت نمود.20
3ـ روايت مهمل جزء روايت ممدوح است: اين عقيده علامه حلى و ابن داود (محمّد بن احمد بن داود) و گذشتگان از رجاليان است. مولف «قاموس الرجال» مى نويسد:
علامه، مهمل را اصلاً عنوان نكرده و ابن داود نيز آن را در جزء اول كتاب و در شمار روايتهاى ممدوح ذكر كرده است.
مفهوم اين كار اين است كه به روايت مهمل عمل مى كرده اند همانند عمل به خبر ممدوح.
مؤلف« قاموس الرجال» با تعبير «هو الحق الحقيق بالاتباع و عليه عمل الاصحاب» آن را تاييد مى كند.21
در نتيجه بايد گفت، از آنجا كه نسبت به رجال روايت مهمل تصريحى بر جهل و قدح نشده است و ميان دانشمندان نيز سخن يكسانى در بى ارزشى روايت مهمل وجود ندارد، و از سوى ديگر علامه مجلسى با فرض بى اعتبارى و ضعف روايت مهمل، اين خطبه را در «بحارالانوار» نقل كرده است مى توان آن را تلقى به قبول كرد، بويژه اينكه بزرگانى چون شيخ طوسى، ابن طاووس، كفعمى، حرّ عاملى و امينى اين خطبه را نقل كرده اند.
علوم حديث - شماره7